مهاجرت از مارلیک به قدری سریع و ناگهانی و احتمالا وحشتناک اتفاق افتاده که کسی فرصت بازگشت و سرقت اشیای گران بهای آن را پیدا نکرده است.
کمی دورتر از رودبار در دل کوههای سرسبز و جنگل های انبوه گیلان، تپه مارلیک در جوار دره گوهر رود، چشم ها خیره می کند و البته اگر بدانی که این منطقه زمانی دور به قدمت هزاره اول قبل از میلاد پذیرای قومی هنرمند و خلاق از اهالی فلات ایران بوده است؛ چشم دلت به دیدن زیبایی های معنوی منطقه روشن تر خواهد شد.
گروهی از پژوهش گران معتقدند مارلیک از دو واژه "مار" یعنی مار و "لیک" به معنای سوراخ ایجاد شده و به دلیل انبوه مارهایی که در این تپه زندگی می کنند؛ به این نام خوانده می شود. بدین گونه، افسانه مار و گنج در این تپه مصداق واقعی پیدا کرده است اما بعضی واژه مارلیک را یک واژه تاریخی می دانند که از دو جزء "مارد: اقوام مارد" و "لیک به معنی قوم و عشیره" ساخته شده است. اگر این نظریه درست باشد، گنجینه مارلیک به قوم آمارد از اقوام بومی ایران تعلق دارد.
مهاجرت از مارلیک به قدری سریع و ناگهانی و احتمالا وحشتناک اتفاق افتاده که کسی فرصت بازگشت و سرقت اشیای گران بهای آن را پیدا نکرده است
اولین حفاری های باستان شناسی در مارلیک و مناطق اطراف آن در سال 1343 انجام شد و در این کاوش 53 گور که به طور منظم در کنار هم ساخته شده بود، کشف شد. در کنار اسکلت های مردگان که به پهلو، با زانوهای خمیده روی قطعه ای از سنگ آرمیده بودند، اشیای قیمیتی فراوانی به دست آمد. این موضوع ثابت میکرد که احتمالا تپه مارلیک قبرستان سلاطین و خانواده های این منطقه بوده است.
صاحبان مارلیک تقریبا هیچ گونه آثارخطی و نوشته ای از خود باقی نگذارده اند؛ اما با بررسی یافته های باستان شناسی و مطالعات جغرافیایی به نظر می رسد که اهالی این تپه از گروه اقوام هند و ایرانی بوده و احتمالا در زمره اقوام باستانی ماردها یا اماردها که پیشقدمان آنها در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد به این منطقه وارد شده و در دامنه های شمالی جبال البرز و کرانه های جنوبی دریای خزر مستقر گردیده اند؛ می باشند . آنها به تدریج در این منطقه سرسبز و خوش آب و هوا یک کشور پیشرفته و شکوفا تشکیل داده اند. این اقوام حداقل در حدود دو یا سه قرن یا بیشتر یعنی احتمالا از قرن چهاردهم تا دهم پیش از میلاد در این منطقه مسکون بوده اند.
به نظر می رسد پس از این تاریخ، اقوام مارلیک این منطقه را ترک کرده اند. شباهت اشیای به دست آمده از قبرستان ب سیلک با اشیای تپه مارلیک نشان از ارتباط بین این دو منطقه دارد و صاحب نظران معتقدند که اقوام مارلیک پس از ترک ناگهانی قلمرو خود به تپه سیلک مهاجرت کرده اند.
مصون ماندن قبور مارلیک چه در طول دوران چند قرن حکومت آنها و چه پس از مهاجرت و یا از بین رفتن آنها نشان دهنده چند نکته است: اولا این که این حکومت این قدر قدرت داشته که مانع از دستبرد ساکنان به قبور شود. ثانیا، مهاجرت از مارلیک به قدری سریع و ناگهانی و احتمالا وحشتناک اتفاق افتاده که کسی فرصت بازگشت و سرقت اشیا را پیدا نکرده است. سومین نکته در این باره هم این که با توجه صخره ای بودن منطقه و با رشد گیاهان و مخفی شدن قبور، امکان دسترسی به آنها نبوده است.
از قبور مزبور آثار بسیار کم نظیر و گران بهایی به دست آمده که شامل آلات ادوات گوناگون، اسلحه، شمشیر، خنجر، ظروف سفالین، زیور آلات زنانه مانند سنجاق سر، گردن بند، سوزن های منقش به نقوش حیوانی و گیاهی، گوش پاک کن های طلا و برنز، ظروف آشپزخانه، دوک نخ ریسی، و جام های بسیار زیبا می باشد. این اشیا از جنس طلا یا نقره و مفرغ بوده و تزئینات روی آن بسیار زیبا و هنر مندانه انجام شده است. در میان ویرانه های مارلیک تکه پارچه هایی هم یافت شده است که نشان از قدمت صنعت پارچه بافی در این ناحیه همانند شهر سوخته می باشد.
در میان این آثار، جام مارلیک نمونه بی بدیل هنر ایرانی است که شهرت جهانی دارد. این جام از زرناب با ارتفاع 18 سانتی متر در نهایت هنرمندی ساخته شده است. ارتفاع نقش برجسته روی جام 2 سانتی متر از جام است. این نقش برجسته یک درخت زندگانی است که 2 گاو شاخدار در حال بالارفتن از درخت در دو طرف آن قرار دارند.
جام طلای دیگری که از مارلیک کشف شده است، به نام افسانه زندگی معروف است. این جام 20 سانتی متر ارتفاع و 14 سانتی متر قطر دهانه آن می باشد. نقش روی جام داستان زندگی یک بز کوهی از ابتدای تولد تا زمان کشته شدن به وسیله یک گراز وحشی را با تمام جزئیات نشان می دهد. این جام هم در نوع خود بی نظیر است.
جام بی نظیر دیگر، جام اسب شاخدار است. این جام 5/17 سانتی متر ارتفاع و 12 سانتی متر قطر دهانه دارد. طلای این جام بیشتر به زرد متمایل است تا سرخ و به دلیل سخت بودن طلای آن تقریبا سالم مانده است. این جام از وسط مقعر و به صورت تو رفته ساخته شده و لبه جام در اثر تاب دادن فلز به صورت مفتولی درآمده است. نقش روی جام اسب شاخداری است که چند بار تکرار شده و فواصل بین آن با گل های نیلوفر وحشی تزیین شده است. گنجینه زیبایی های مارلیک به همین جا ختم نمی شود اما ذکر همه آنها در این مقال، مجال بیشتری می طلبد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر