سفرنامه آرمینیوس وامبری

آرمین(یا آرمینیوس) ومبری با نام هرمان بَمبِرگِر یا بَمبِرگِر آرمین (۱۹ مارس ۱۸۳۲ - ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۳) خاور شناس و سیاح زاده مجارستان بود. برخی فامیل اصلی او را وَمبرگِر هم گفته‌اند.
وی در زمان ناصرالدین شاه به مازندران سفر نموده که در ادامه به سفرنامه وی در این دیار میپردازیم...


آرمینیوس وامبری( ۱۹ مارس ۱۸۳۲، ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۳)خاورشناس مجارستانی و یک جهانگرد بود که در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار با پوشش درویشان از عثمانی و ایران دیدن کرد.وامبری خاورشناس و سیاح مشهور مجار پس از آشنایی با زبانهای مختلف مصمم می شود از راه مطالعه علمی زبانهای رایج زمان خود، رابطه میان آنها را تعیین کند. از این رو به سفر می پردازد. وی در بازگشت به کشور خود کتابی به نام مسافرت یک درویش دروغین در خانات آسیای میانه از مشاهدات و مطالعات خویش به رشته تحریر در می آورد  .در این کتاب مؤلف نخست از وقایع مهم مسافرت خود سخن می گوید و سپس به بحث درباره جغرافیا، آمار، روابط اجتماعی و سیاسی کشورهای مختلف آسیای میانه و نیز عادات و رسوم اقوام مختلف آن سامان می پردازد و در این زمینه ها اطلاعات سودمند و جالبی به دست می دهد که در سفرنامه های سیاحان دیگر کمتر می توان یافت.
   
فیروز کوه پس از یک راه پیمایی طولانی روز چهارم رسیدیم به فیروز کوه که در ارتفاع نسبتا زیاد واقع شده و راه وصول به آن بسیار دشوار میباشد.این شهر در پای کوهی واقع است که سابقا قلاع نظامی در قلل آن بنا شده بود ولی فعلا خراب شده و اهمیت آن از این جهت است که در آخرین حد خاک عراق عجم قرار گرفته است و از این ببعد ما وارد خاک مازندران خواهیم شد . فردای آن روز ،طرف صبح،بیش از سه یا چهار ساعت راه بطرف شمال پیش نرفته بودیم که رسیدیم به آستان تنگه بزرگ(که بالاخص آن را تنگه مازندران میگویند) که تا سواحل دریای خزر امتداد دارد.
 
همینکه انسان از کاروانسرائی که در قله کوه بنا شده عبور میکند یکمرتبه آن خشکی و بی برگی که تا حال در تمام طول راهها حکمفرما بود محو میشود و جای خود را به سبزی و خرمی و قوه نامیه میسپارد و وقتیکه انسان آن شکوه و جلال جنگلهای دست نخورده و سرسبزی فوق العاده آنرا می بیند تصور میکند دیگر در ایران نیست.

 زیرآب  ایستگاه زیرآب در منتها الیه این تنگه طولانی که ما از آن عبور کردیم واقع شده است.از این نقطه جنگلهای بی پایان سواحل بحر خزر شروع میشود.از جاده ای که شاه عباسی ساخته و خرابی بشدت در آن راه یافته است.به حرکت خود ادامه دادیم و هفت تن که برای توقف شبانه ما در نظر گرفته شده بود در وسط یک جنگل قشنگ شمشاد واقع است .خیلی زود به این محل رسیدیم و قبل از آنکه به تهیه چای بپردازیم، جوانان قافله در صدد یافتن چشمه آب شیرین برآمدند و تقریبا بلافاصله فریاد هول انگیزی شنیدیم و آنها را دیدیم که با شتاب هر چه تمامتر مراجعت کردند و اظهار داشتند در نزدیکی چشمه حیواناتی را دیده اند که با جست و خیز پا بفرار گذاشته اند.ابتدا تصور کردم این حیوانات شیر بوده اند و با شمشیری که چندان وضعیت خوبی نداشت بدنبال آنها دویدم ولی در آن جهتی که نشانی داده بودند از مسافت بسیار دور،که بزحمت ممکن بود تشخیص داد،دو ببر قشنگ دیدم که پوست راه راهشان در روی سبزی شاخسارها بخوبی نمایان بود.دهاتیها میگفتند این جنگل مامن بسیاری از حیوانات وحشی است ولی بندرت به انسان حمله میکنند.

   ساری  فردای آن روز قرار بود به ساری حاکم نشین مازندران برسیم.کمی آنطرف تر از جاده ،مقبره شیخ طبرسی واقع است.در این جا باغهای قشنگی وجود دارد که محصول پرتقال و لیموی آن بسیار فراوان است و میوه های زرد و سرخ این درختان با زمینه سبز برگها تضاد قشنگی بوجود آورده است.خود شهر ساری چندان زیبا نیست ولی بطوریکه بمن گفتند یک مرکز مهم تجارتی محسوب می شود.
در ساری در مدتی که برای کرایه کردن اسب لازم بود ماندیم و پس از طی یک روز راه به کنار دریا رسیدیم زیرا جاده از میان چندین باتلاق و برکه میگذرد و عبور از آن با پای پیاده غیر ممکن است.علاوه بر این چندین راه مختلف از این جاده به دریای خزر می رود.یکی راه فرح آباد و دیگری راه قره تپه است. ولی ما جاده اخیر را انتخاب کردیم.

نام کتاب: سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه
مولف: آرمینیوس وامبری

هیچ نظری موجود نیست: