نیما یوشیج

112 سال پیش نیما یوشیج، پدر شعر نوی ایران در دهكده یوش از توابع استان مازندران از خاندانی قدیمی و اصیل که صدها سال بر مردم آن دیار حکومت کردند، به دنیا آمد.
علی اسفندیاری یا علی اسفندیاری نوری مشهور به نیما یوشیج در روز 21 آبان 1274 خورشیدی در دهكده یوش استان مازندران دیده به جهان گشود.

كودكی

پدرش «ابراهیم‌خان اعظام‌السلطنه» متعلق به خانواده‌ای قدیمی پادوسبانیان مازندران بود و به كشاورزی و گله‌داری مشغول بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب‌سواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی در دل طبیعت زندگی كرد.

نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت. دوازده ساله بود كه به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی «سن‌لویی» مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه‌ها كناره‌گیری می‌كرد و به گفته خود نیما با یكی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می‌كرد و پس از مدتی با تشویق یكی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبك خراسانی را شروع كرد.

پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی نیما در وزارت دارایی مشغول كار شد. اما پس از مدتی این كار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها كرد. بیكاری وی باعث شد تا افكار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا كوچك خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا كشته شود.

عشق

نیمایوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج كند. پس از این شكست او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می‌خواست با او ازدواج كند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت.

سرانجام در 31 سالگی با عالیه جهانگیر ازدواج كرد تا به گفته خود از افكار پریشان رهایی یابد.همسر وی عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج كه تا پایان عمر دوام یافت فرزند پسری بود به نام «شراگیم» كه اكنون در آمریكا زندگی می‌كند.

سال‌های آوارگی

درست یك ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان چند شعر از او در كتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی كه در این زمان به دلیل بی‌كاری خانه‌نشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می‌اندیشید اما چیزی منتشر نمی‌كرد.
در سال 1307خورشیدی محل كار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا كرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یك سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این‌جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می‌كرد كه چرا درآمدی ندارد.

علی اسفندیاری در سال 1300 خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یكی از اسپهبدان تبرستان بود. او با همین نام شعرهای خود را امضا می‌كرد. در نخستین سال‌های صدور شناس‌نامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.

نیما در سال 1307 منظومه «قصه رنگ پریده» را كه یك سال پیش سروده بود در هفته‌نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبك قدیم مانند ملك الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.

نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه‌های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همكاری با روزنامه‌هایی چون مجله موسیقی و مجله كویر پرداخت.

منظومه «قصه رنگ پریده» در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است كه در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت كرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این كار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس «افسانه» را سرود كه در آن روحی رمانتیك حاكم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد.

نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، «چشمه» و «بز ملاحسن مسأله‌گو» افكاری اجتماعی را بیان می‌كند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است كه وی مشق شاعری می‌كند و هنوز راه خود را پیدا نكرده است. با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. «ای شب» نیز در هفته‌نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

خانه پدری نیمایوشیج واقع در یوش، بنایی است كه قدمت آن به دوره قاجار می‎رسد. این بنا از سوی سازمان میراث‎فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت می‎شود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.

آثار

نیما یوشیج با مجموعه تاثیرگذار افسانه كه مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راكد شعر ایران انقلابی به پا كرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر كهن فارسی را به چالش كشید. شعر نو عنوانی بود كه خود نیما بر هنر خویش نهاده بود. تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند كه نیما مبدع آن بود.

اشعار او عبارتند از:

«قصه رنگ پریده»، «منظومه نیما»، «خانواده سرباز»، «ای شب»، «افسانه»، «مانلی»، «افسانه و رباعیات»، «ماخ اولا»، «شعر من»، «َشهر شب و شهر صبح»، «ناقوس قلم انداز»، «فریاد های دیگر و عنكبوت رنگ»، «آب در خوابگه مورچگان»، «مانلی و خانه سریویلی»،
«مرقد آقا» (داستان)، «كندوهای شكسته» (داستان)، «آهو و پرنده‌ها» (شعر و قصه برای كودكان)، «توكایی در قفس» (شعر و قصه برای كودكان).

از او آثار تحقیقی، نامه‌ها و یادداشت‌هایی نیز بجا مانده‌اند كه عبارتند از:

«دونامه»، «ارزش احساسات»، «تعریف و تبصره و یاددااشت های دیگر»، «دنیا خانه من است»، «نامه‌های نیما به همسرش - عالیه جهانگیر»، «حرف های همسایه»، «كشتی توفان»، «مجموعه كامل اشعار» (تدوین توسط سیروس طاهباز).

منبع : خبرگزاری فارس و ویکی‌پدیا
































۴ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزيز بلاگ زيباي داريد من شما رو لينك كردم دوست دار شما بهنام.

behnam گفت...

دوست عزيز بلاگ زيباي داريد من شما رو لينك كردم دوست دار شما بهنام.

شهریار گفت...

سلام و درود
چند وقتی است خبری از شما نیست کمی دلواپسم .
راستی تصویر خانه نیما به دست شما رسید یا نه؟؟
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید .
ارادتمند شهریار

محک گفت...

متاسفانه مدتی توان بروز رسانی وبلاگ رو ندارم. من رو ببخشید.
انشاءالله بهد از دی ماه برمی گردم