تمیشه

تمیشَه ، شهری قدیمی در مشرق طبرستان قدیم . این شهر در مرز شرقی طبرستان و سرحد گرگان ، در شانزده فرسخی مشرق شهر ساری واقع بوده است . نام آن در منابع سده های اولیة اسلامی به صورت طَمیس (ابن خرداذبه)، طَمیسه (بلاذری)، طمیش (ابن فقیه )، طَمیشه (اصطخری)، طمیسة و تمیشة (مقدسی) آمده است . ضبط تمیشه نیز در منابع قدیم فارسی به کار رفته است ( حدودالعالم ؛ فردوسی؛ ابن اسفندیار).
از اوضاع تمیشه پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست . در شاهنامه آمده که شهر تمیشه پایتخت دوم فریدون ، پس از آمل ، بوده است (فردوسی ، ص 22). در دورة ساسانیان ، انوشیروان در مشرق تمیشه دیواری آجری از کوه تا دریا ساخت تا از حملة ترکان به طبرستان جلوگیری کند. او مدتی در تمیشه به سر برد و در آنجا به عمارت پرداخت (ابن رسته ، ص 150؛ ابن فقیه ، ص 304؛ یاقوت حموی ، ج 3، ص 547؛ ابن اسفندیار، همانجا).

مسلمانان تمیشه را در سال 30 و زمان خلافت عثمان (23ـ 35) گشودند (طبری ، ج 5، ص 2836؛ قس ابن فقیه ، ص 307). به نوشتة حجازی کناری ، محقق معاصر، در آن زمان یکی از آبادیهای مهم تمیشه آبادی کوسان * بود (ص 102). طبری به لشکرکشی و نبرد سنگین سعیدبن عاص در شهر ساحلی تمیشه ، گشوده شدن دروازه به دست اهالی هنگامی که سعید به آنان امان داده بود و کشتار ایشان اشاره کرده است (ج 5، ص 2836ـ2837). در سال 98 یزیدبن مُهَلَّب به تمیشه لشکر کشید. در اواسط قرن دوم ابوالعباس طوسی ، حاکم طبرستان ، سپاه هزار نفری از اعراب را به سرپرستی شمربن عبداللّه

خزائی در «مَسلحة تمیشه » مستقر کرد (ابن اسفندیار، ج 1، ص 162، 178).

در 224، کوهیار به دستور برادرش مازیار ــ آخرین امیر قارِن وَندان طبرستان ــ شهر و باروی تمیشه را ویران کرد و اهالی آنجا را کشت . پس از او سُرخاسْتان ، از یاران مازیار در ساری ، به تمیشه رفت و دور آن خندقی استوار حفر کرد و دژی محکم بنا نهاد (طبری ، ج 11، ص 1275). ابن اثیر (ج 6، ص 495ـ496) با نقل همین وقایع ، طول باروی ویران شده را حدود 556 ، 5 متر ضبط کرده است . ابن خلدون (ج 4، ص 553) نیز از بارو ساختن مازیار در مشرق تمیشه (در محل باروی ساسانیان ) و حفر خندقی در آنجا یاد کرده است .

در قرن سوم ، ابن خرداذبه (ص 118ـ119) در بیان جَربی ' (سرزمینهای شمال )، و بلاذری (همانجا) در ذکر فتح گرگان و طبرستان از شهر تمیشه و قریة نامیه / نامنه نام برده اند (نیز رجوع کنید به ادامة مقاله ). در اواخر قرن سوم ، ابن رسته تمیشه را اولین شهر طبرستان از طرف گرگان دانسته و به دروازة بزرگ ، جمعیت زیاد، مسجدجامع و سپاه آنجا اشاره کرده است . به گفتة او، اهالی تمیشه و طبرستان فقط از طریق آن دروازه می توانستند به گرگان بروند (همانجا). ابن فقیه (قرن سوم ) از حدود تمیشه ، وجود منبر، دو هزار سپاهی و دیواری در آنجا یاد کرده است (ص 303ـ 304). او فاصلة استرآباد تا تمیشه را هفت فرسخ و فاصلة تمیشه تا نامیه را شش فرسخ ضبط کرده است (ص 330).

در قرن چهارم ، اصطخری (ص 216ـ217) و ابن حوقل (ص 384) به تمیشه در فاصلة سه «مرحله »ای ساری و یک مرحله ای استرآباد و نیز آبادیهای نزدیک آن ، از جمله بارَسْت / مارست و آبادان / ابادان ، اشاره کرده اند. مؤلف حدودالعالم تمیشه را شهرکی خرد و میان کوه و دریا، در فاصلة یک مرحله ای شهرک لِمراسْک ذکر کرده و از بارو، نعمت بسیار و حصار استوار آنجا یاد کرده است (ص 144ـ 145). در اواخر قرن چهارم ، مقدسی به نقل از مؤلفان پیشین ، در بارة تمیشه و آبادیهای نزدیک آن مطالبی آورده است (ص 354ـ 355، 372).

در قرن ششم ، سمعانی تمیشه را قریه ای در مازندران ضبط کرده و از بزرگان آنجا یاد نموده است (ج 4، ص 72). مهمترین وقایع تمیشه در این قرن عبارت است از: لشکرکشی مرداویج ، فرستادة سلطان سنجر (حک : 511 ـ552) با ده هزار سپاهی به تمیشه و استقبال اهالی از او؛ به آتش کشیده شدن نواحی تمیشه به دستور بهرام ، از امرای طبرستان ، ظاهراً در 512 پس از یک ماه نبرد با رستم پسر دارا؛ و محاصرة چهل روزة تمیشه به فرمان مؤید آی ابه (متوفی 569)، غلام سلطان سنجر (ابن اسفندیار، ج 2، ص 55 ـ60، 69ـ71؛ مرعشی ، ص 225ـ 226، 238ـ 239، 248؛ خواندمیر، ج 2، ص 419).

در 613، ابن اسفندیار تمیشه را یکی از 27 شهر درون دربند تمیشه و در هامون در طبرستان ذکر کرده (ج 1، ص 74) و گفته است که فریدون ، پس از پیروزی بر ضحاک ، تمیشه را پایتخت خود کرد. در دورة ابن اسفندیار، ویرانه های شهر تمیشه در جایی که او موضع «بانَصران » خوانده و نیز آثار گنبدهای گرماوه و خندقی که از کوه تا دریا کشیده شده بود، بجا مانده بود (همان ، ج 1، ص 58). ابن اسفندیار، به نقل از علاءالدین تکش (حک : 568 ـ596)، در بارة تمیشه گفته است : «در معمورة عالم چون آن طرف جایی نیست ، چندان قلاع حصین و اموال دفین که در آنجاست ، کجا تواند بود و آبها بر روی زمین روان و ینابیع که به تابستان به برف و یخ حاجت نیست و کهریزهای پاکیزه ساخته و حقیقت آنکه آن موضع را شمّامة الدّین گفتند» (ج 2، ص 139). در 617، در پی هزیمت سلطان محمدخوارزمشاه و عبور وی از این نواحی ، لشکر مغول به تمیشه حمله کرد (منهاج سراج ، ج 1، ص 312). در 623، یاقوت حموی ضمن نقلِ مطالبِ پیشینیان اشاره کرده است که «تَمِیسَة » و «نَمیسَة » همان تمیشه نزد ایرانیان است (ج 3، ص 547، ج 4، ص 815). به نوشتة عطاملک جوینی در 630، نصرت الدین از سوی قاآنِ مغول ، حاکم ناحیه ای از کبودجامه در درون تمیشه تا بیرون تمیشه و استرآباد شد (ج 2، ص 222ـ223). در 692، رشیدالدین فضل اللّه در بارة به سر بردن غازان خان و قتلغ شاه در تمیشه مطالبی آورده است (1358، ص 36ـ37؛ همو، 1373ش ، ج 2، ص 1236). اولیاءاللّه آملی در 734 و در ذکر واقعة امیرمسعود سربداری و توجه او به جانب مازندران ، از خندق تمیشه نام برده است (ص 180، 186). در قرن نهم ، مرعشی به خرابة تمیشه اشاره کرده و نشستگاه فریدون را تمیشة دیگری (تمیشة اَهلَم در نزدیکی آمل رجوع کنید به مهرآبادی ، ج 1، ص 127، پانویس )، غیر از تمیشة بانصران یا تمیشه کوتی بانصران در مشرق طبرستان ، دانسته است (ص 12ـ13، 16). مقصود مؤلفان قدیم ، از جمله ابن اسفندیار (ج 1، ص 58)، از تمیشه ، تمیشه ای بوده که در نزدیکی قریة نامیه در مشرق طبرستان قرار داشته است .

از زمان ویرانی تمیشه اطلاع دقیقی در دست نیست . بعضی منابع جدید، ویرانی آن را در دورة مغول ، بویژه میان سالهای 617 تا 625، ذکر کرده اند (رابینو ، ص 114؛ مهجوری ، ج 1، ص 229؛ شایان ، ص 325). به عقیدة رابینو (ص 139)، پس از تغییراتی که با حملة مغول روی داد، تمیشه جزو نواحی گرگان و ضمیمة مازندران گردید. در 1275ـ1277/ 1858ـ1860 ملگونوف (ص 66ـ67) از آبادی «سرکَلا خرابْ شهر» ــ که ظاهراً تمیشه در آنجا بود ــ در بلوک سَدَن رُستاق ، از بلوکات استرآباد، نام برده است در همین زمانها، مکنزی (ص 168) از مشاهدات خود از امامزاده ، آثار دیوار و خندق خرابه شهر گزارش داده است . رابینو در 1326ـ1327/ 1908ـ 1909 محل شهر قدیمی تمیشه را در دهات اَنزان (در 1379ش از دهستانهای بخش مرکزی در شهرستان بندرگز) و جایی به نام خرابه شهر ذکر کرده و از امامزاده ای محصور با قبرستانی وسیع ، خرابه های خندق ــ که از کوه تا دریا کشیده شده است ــ و رود کوچک خرابه شهر (الوندکیا) در حدود صدمتری آن خبر داده است (ص 114ـ115، 192؛ نیز رجوع کنید به برزگر، ج 1، ص 39؛ شایان ، همانجا).

باستان شناسان در بارة آثار شهر قدیم خراب شهر و اشیای نفیس (بویژه از قرن هفتم ) به دست آمده از آنجا مطالبی گزارش کرده اند ( رجوع کنید به مداح ، ص 156). در 1343 ش کاوشگران در سر کلاته خرابه شهر (نیز سَرکلاتة خراب شهر؛ در محل سَرکلاته ) و در قلعة نظامی و ناحیة بانصران ، سفالینه هایی متعلق به پیش از اسلام و دورة اسلامی ، و نیز از استخوانهایی از حیوانات و انسانها کشف کرده اند. در حفریات ناحیة بانصران ، مشخص شده که بالاترین لایه های شیشه های سفالی متعلق به سده های ششم تا هشتم است ( رجوع کنید به بیور و فهروری ، ص 43ـ47).

امروزه ویرانه های شهر تمیشه در محل آبادی سَرکلاته ، مرکز دهستان چهار کوه ، در بخش مرکزی شهرستان کُردکوی ، در استان گلستان ، در حدود یازده کیلومتری جنوب غربی شهر کردکوی و شش کیلومتری جنوب راه اصلی کردکوی ـ بهشهر واقع است (ایران . وزارت کشور، ص 57؛ رزم آرا، ج 3، ص 153؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 29، ص 88).

منابع : ابن اثیر؛ ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان ، چاپ عباس اقبال ، تهران ?] 1320ش [ ؛ ابن حوقل ؛ ابن خرداذبه ؛ ابن خلدون ؛ ابن رسته ؛ ابن فقیه ؛ اصطخری ؛ محمدبن حسن اولیاءاللّه ، تاریخ رویان ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1348 ش ؛ ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی . دفتر تقسیمات کشوری ، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1377 ش ؛ اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پیش از اسلام ، ج 1، تهران 1329 ش ؛ بلاذری ؛ جوینی ؛ حسن حجازی کناری ، پژوهشی در زمینة نامهای باستانی مازندران ، تهران 1372ش ؛ حدودالعالم ؛ خواندمیر؛ یاسنت لویی رابینو، مازندران و استرآباد ، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی ، تهران 1365ش ؛ رزم آرا؛ رشیدالدین فضل اللّه ، جامع التواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی ، تهران 1373ش ؛ همو، کتاب تاریخ مبارک غازانی : داستان غازان خان ، چاپ کارل یان ، لندن 1358/1940؛ سمعانی ؛ عباس شایان ، مازندران ، تهران 1364ش ؛ طبری ، تاریخ (لیدن )؛ ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامة فردوسی ، نسخة موزة بریتانیا، چاپ محمد روشن و مهدی قریب ، تهران 1374ش ؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 29: شاهرود ( گرگان )، تهران : ادارة جغرافیائی ارتش ، 1367ش ؛ محمدکاظم مداح ، «تورنگ تپه »، در بازخوانی تاریخ مازندران ، به کوشش اسداللّه عمادی ، ساری : فرهنگ خانة مازندران ، 1372ش ؛ ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی ، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران ، چاپ برنهارد دورن ، پترزبورگ 1850، چاپ افست تهران 1363ش ؛ مقدسی ؛ چارلز فرانسیس مکنزی ، سفرنامة شمال ، ترجمة منصوره اتحادیه (نظام مافی )، تهران 1359ش ؛ گریگوری والریانوویچ ملگونوف ، سفرنامة ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر ( 1858 و 1860م )، تصحیح ، تکمیل و ترجمة مسعود گلزاری ، تهران 1364ش ؛ عثمان بن محمد منهاج سراج ، طبقات ناصری ، یا، تاریخ ایران و اسلام ، چاپ عبدالحی حبیبی ، تهران 1363ش ؛ اسماعیل مهجوری ، تاریخ مازندران ، ج 1، ساری 1342ش ؛ میترا مهرآبادی ، شاهنامة

منثور: متن کامل شاهنامة فردوسی به نثر پارسی سره ، تهران 1374ـ1375ش ؛ یاقوت حموی ؛
A.D.H. Bivar and G.Fehإrvؤri, "The walls of Tamm ¦ â sha", Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies , IV (1966).

جمع آوری:وحید ریاحی

هیچ نظری موجود نیست: