گاو بومی مازندران

در ایران گاو بومی مازندران و گیلان به گاو جنگلی موسوم است و با  دیگر نژادهای گاو بومی در کشور تفاوت دارد،مثلاٌ ، هم گاو نر و هم گاو ماده  شاخ  دارند . 
در جنس نر کوهانی بر جسته روی شانه ها به چشم می خورد  و اختلافی فاحش و غیر عادی به لحاظ وزن و قد بین نر و ماده وجود دارد .
 تا چند دهه پیش از این، چرم، لبنیات و گوشت مصرفی مردم در مازندران و گیلان در بخشی عمده از همین گاو بومی تامین می شده  و تقریباٌ تمامی اهالی روستا و بسیاری از خانواده های شهری در این دو استان این حیوان اهلی را در محل مسکونی و معمولاٌ  با چارپایان دیگر در طویله ها نگه می داشتند جایی که لانه مرغ و ماکیان نیزدر اطراف آن بود. به این ترتیب هر خانوار سعی در خودکفایی خود داشته است .
 آن ها که متعلق به یک یا دو نسل پیش از این اند در شهر های گیلان و مازندران ، گاو های رها شده در کوچه پس کوچه را که به آزادی پرسه می زدند و از درون زباله ها در جست و جوی غذا بوده اند به خاطر می آورند .
مردم معمولاٌ از این گاوهای ریزنقش و کوچک اندام هراسی به دل راه نمی دادند و از حضور آن ها در محل رفت و آمد خود تعجب نمی کردند .  ماده گاوها هر صبح  پس از دوشیدن شیر بتوسط صاحبان خود  به بیرون از خانه هدایت می شدند و هنگام غروب مطابق عادتی که داشتند به منزل و نزد صاحبان خود باز می گشتند.
نقش این حیوان اهلی و بسیار سودمند ، فقط محدود به آن چه که گفته ایم نبود . نوع نر یعنی ورزا که معمولاٌ اخته می شد تا به کار شخم  گرفته شود  به خصوص در شالیزار ها بسیار حائز اهمیت بود . آن روزها گاو های نر  در حکم  تراکتور وتیلر برای صاحبان خود بودند .گاهی  حیوان در کشیدن بار و حتی سواری دادن نیز بکار می رفت . حتی از پشم این گاو که معمولاٌ از دم پشمالو با قطع طول اضافی آن حاصل می شد  طناب و ریسمان و امثال آن می بافتند .
یک ورزا در جنگلهای آمل

 از فضولات این حیوان نه تنها در کشاورزی بلکه گاهی برای رنگ بخشیدن به مخلوطی از آب و گل به عنوان رنگ در نمای دیوارها( به مازندرانی گل گویی)  و در محل مسکونی  در روستا ها استفاده می شد . سودمندی این حیوان برای مردم  بسیار بود و از این رو در ادبیات فولکلور از این حیوان همیشه با عطوفت بسیار نام می برند
 نگارنده این حرف را از زبان یک مرد ساده روستایی در مازندران شنیده است  که می گفت :  گو مار و خاخِر جا هسته  که معنی آن چنین است  : گاو(ماده) چون مادر و خواهر، گرامی است . گاو ها نیز گاهی عطوفتی عجیب  نشان داده به صاحبان خود عادت کرده و علاقه ای خاص به گالش های خود نشان می دادند .
 دیده شده گاو ها با شنیدن جیغ و داد نو جوانی گالش به قصد دفاع  از او به ضارب که از قضا ارباب و صاحب اصلی همان گاو بوده است ، حمله ور شدند.

 پرورش دهنده اصلی گاو های جنگلی معمولاٌ گالش ها و مختبادها * بودند . آن ها گله های گاو خود را که از نژادی خالص تر بوده اند در جنگل ها ودرارتفاعات می چراندند.
آنها پرورش دهندگان سنتی گاو و دامداران اصلی در منطقه بحساب می آمدند . این مردم شیوه ای متفاوت با زندگی برنج کاران داشتند . این شیوه حتی تا سال های اخیر نیز متداول بوده و نگارنده از نزدیک آن را دیـده و شاهد آن بوده است .

گالش ها و مختباد ها ایام سرد و زمستانی را در جلگه و معمولاٌ میان جنگل سپری می کردند  (قشلاق) . در اواسط بهار و آغاز فصل گرم گالش ها  به اتفاق گله هایشان به ارتفاعات نقل مکان می کردند(ییلاق) . این دسته از مردم در بند کشت و کار برنج نبودند وهمانطور که گفتیم  با شروع گرم شدن هوا، آن ها آزادانه منطقه های کشت برنج در جلگه  را ترک و به مناطق خوش آب و هوای ییلاق نقل مکان می کردند .

موضوعی که همیشه جالب به نظر می رسید اشتیاق بیش از حد گله گاوها  به هنگام حرکت و شروع عزیمت به ییلاق بود . هیجان و ماغ کشیدن پی در پی گاو ها  زمانی که منتظر حرکت می شدند یا  به هنگامی که گالش فریاد  کوه کوه ! را سر می داد و با این فریاد ، شروع سفر را اعلام می کرد  بسیار تماشایی بود . گاوها رفتن به ارتفاعات را  بسیار دوست می داشتند .

این تمایل  عجیب  جلوه می کرد چون در زمان حرکت به ارتفاعات ، جایی را هم که ترک می کردند، فصل روییدن و فصل علوفه  بود .

گالشها به هنگام عزیمت همه متعلقات خود را به ییلاق می بردند  حتی ماکیان را بار اسب هایشان می کردند . از یک یا چند گاو هم برای حمل بار به ارتفاعات استفاده می شد .

اختلاف ارتفاع بین ییلاق و  قشلاق معمولاٌ حدود دو هزار متر و مسیر حرکت دارای شیب های تند فراوان بود . با این وجود گاوها به سرعت طی طریق می کردند و به چابکی از ارتفاعات  بالا می رفتند . برای همه پیدا بود که بودن در ارتفاعات را طبیعت  گاو های بومی بسیار پسند می کند . آیا این تمایل تا حدی نوع نژاد یا منشا نژادی  گاو های بومی را به ما معرفی نمی کند؟ قبل از اینکه به ادامه این بحث بپردازیم اشاره ای به انواع گاوهای اهلی در جهان و ایران می کنیم . 

گاو های اهلی در جهان
مطابق یک دسته بندی کلی گاو های اهلی در جهان به دو نوع ، گاو بدون کوهان، بوس تاروس Bos taurus وگاو کوهان دار، بوس ایندیکوسBos indicus   تقسیم می شوند که دسته اول معمولاٌ به گاوهای اروپایی شهرت دارند و دسته دوم به گاوهای آسیایی . در بین گاوهای بومی ایران بسته به اینکه کدام منطقه مورد نظر است ، معمولاٌ یکی از این دو نوع و گاهی هم آمیخته این دو نوع و یا دو رگه آن ها نیز به چشم می خورد .


گاوهای اهلی ایران
   برخلاف کشوری مثل هندوستان تنوع گاوبومی در ایران زیاد نیست. معروفترین گاوهای ایرانی، سرابی و سیستانی و دشتیاری و جنگلی که  جنگلی همان گاو های بومی گیلان و مازندران و گرگان است و به گاو مازندرانی نیز  شهرت دارد .


گاوهای جنگلی و نقش مهم آن ها در کشاورزی سنتی

 
گاو جنگلی بدون تردید از تیره گاو های آسیایی است . کوهانی برجسته در نوع نر آن دیده می شود که در مازندرانی به آن کوُل گفته می شود . معمولاٌ با اخته شدن گاو از برجستگی کوهان  کم می شود . برای شخم کردن زمین معمولاٌ گاو نر اخته به کار می رود .  

 مهم ترین استفاده از گاو های بومی در گیلان و مازندران و گرگان بکار گرفتن  آن ها در کشاورزی و کار شخم به ویژه در شالیزار بوده است . قدرت و توان این نوع گاو مثال زدنی است .
ٌ در یک روز کاری قریب به چهار هزار متر زمین با گاو مازندرانی شخم زده می شد .  ویژگی های فیزیکی مناسب در شخم کردن زمین شالیزار و تحمل زیاد این حیوان شاید دلیل اصلی علاقه و توجه کشاورزان منطقه به این حیوان، طی چند هزار سال بوده است . با رسیدن عصر جدید و استفاده از ماشین آلات و واجد اهمیت شدن شیر و گوشت ، پرورش این نوع گاو به دلیل کوچکی اندام و شیر دهی کم ، رفته رفته غیر اقتصادی می شود و در نتیجه تعداد این نوع گاو هر سال کم تر می شود .  تغییر روش در دامپروری منطقه  به لحاظ علمی هنوز به درستی محک نخورده است و پژوهش های کافی در ارزیابی این تحول بایستی مورد توجه قرار گیرد .


گاو جنگلی از کجا آمده است؟
  بطور قطع منشا این گاو که به گاو مازندرانی نیز شهرت دارد  خارج از ایران بوده است . تفاوت های ظاهری این حیوان از نظر جثه و رنگ و ظاهر با دیگر گاو های اهلی در فلات ایران بگونه ای است که منتج شدن دیگر گاو های ایرانی از این گاو ویا بالعکس را نمی توان نتیجه گرفت . بنا بر این این حیوان را از کدام منطقه از جهان آورده اند ؟ توجه به ویژگی های  این گاو  می تواند به یافتن پاسخ  به این پرسش کمک زیادی بکند.
   

ویژگی های بارز گاو جنگلی
1.    جثه ریز به ویژه در نوع ماده آن که معمولاٌ کم تر از دویست وپنجاه کیلو است جلب توجه می کند  و جالب است  بدانیم که جثه جنس نر نسبت به ماده بزرگ تر، گاهی تا دو برابر یا بیشتر است که این نیز از ویژگی های نادری است که متعلق به گاوهای جنگلی است .

2.    تنوع رنگ در گاوهای جنگلی  نه تنها از دیگر گاوهای ایرانی بیشتر است بلکه در دیگر انواع گاو های آسیایی نیز این تنوع به ندرت به چشم می حورد.  رنگ ها معمولاً سیاه و یا قهوه ای است که اکثر اوقات با لکه های درشت و کوچک سفید همراه می شود . گاو های جنگلی یا مازندرانی که تصویرشان در این گزارش آمده دارای رنگ سیاه و یا قهوهای همراه  با لکه های سفیدند .  گاو نر(تصویر1)  قهوه ای تند متمایل به مشکی  با لکه های سفید روی دم و پیشانی و زیر شکم است . 

3.    شیر دهی گاو جنگلی در حد نازل است واین خاصیت همراه با جثه ریز که به معنای گوشتی نبودن این حیوان است می رساند که دلیل قطعی انتخاب این گاو تحمل حیوان در کشیدن بار و برای استفاده در شخم کردن زمین های کشاورزی بوده است  به ویژه در زمین های شیب دار ودر شالیزار که از این لحاظ  بسیار پر تحمل و کم نظیرند.

ویژگی های دیگر نظیر چریدن و ماندن در جنگل، رنگ گوشت ، شکل شاخ و گوش های بالنسبه باریک ، صورت کشیده و دم بلند ، حالت چشم و مواردی دیگر مثل کوچک بودن کوهان(به مازندرانی کول)  در جنس ماده و تفاوت فاحش آن با اندازه کوهان در گاو نر ، باریک و کوچک بودن غلاف sheath  ونظایر آن  گاو های جنگلی و یا همان گاوهای گیلان و مازندران و گرگان را نه تنها با دیگر گاوهای ایرانی بلکه با قریب به اتفاق گاوهای آسیائی متمایز می سازد . 

شالیکاران مهاجر
نگارنده در پژوهش های خود  که بعضاٌ نیز منتشر شده اند به ارائه شواهدی می پردازد که نشان می دهد کشت و کار شالی در مازندران، چند قرن قبل از میلاد ، و به توسط کسانی آغاز می شود که مهاجرینی از شبه قاره هند محسوب می شدند .

 کار برد گسترده اصطلاحات سنسکریت در زمینه کشاورزی برنج و دامداری در مازندران  به خصوص در حوزه مربوط به رود تجن ، قابل ملاحظه است .  در میان سایر زبان های ایرانی ، این اصطلاحات به چشم نمی خورد. نام سنسکریت بسیاری از اماکن در حوزه رود تجن،که در فاصله ای بالنسبه نزدیک نسبت به شهر باستانی دامغان یعنی هکاتوم پیلوس پایتخت آن زمان ایران  واقع است ، بسیار جلب توجه می کند .( دراین زمینه علاقه مندان می توانند به نوشته های دیگر به همین قلم مراجعه نمایند).

شواهد نشان می دهد ، مردمان مهاجر بر خلاف مردمان بومی،  تمدنی پیشرفته داشته، دارای خط و برخوردار از گرامری علمی برای زبان خود بوده اند . آن ها به کشاورزی و به فن  با اهمیت آبیاری مسلط بوده اند . آن ها مهاجرینی از ثروتمند ترین کشور جهان در آن عصر به حساب می آمدند و در اوج توسعه روابط ایران و هند به مازندران و یا طبرستان امروزی کوچانده می شوند .
 پیدا است که از اهداف این کار تولید محصول گران قیمت برنج  در منطقه بوده است. برنج در آن زمان غذایی گران قیمت بود. این محصول از کشور هند به حوزه مدیترانه و به مصر صادر می شده است . دوره زمانی مربوط به آغاز این اتفاق تاریخی می تواند در محدوده پایان قرن چهارم و آغاز قرن سوم پیش از میلاد باشد .

پژوهش های باستان شناسی که تا کنون صورت پذیرفته ، نظیر کاوش ها در گوهرتپه مازندران که محل آن در یک منطقه جلگه ای است نشان می دهد لا اقل تا دوران دوم عصر آهن ،علایم و نشانه هایی از کشت برنج در منطقه وجود نداشته است. 

توضیح 1 علاوه برآن در بقایای مواد غذایی  کشف شده در گوهر تپه نزدیک بهشهر  که محلی برای سکونت در عصر آهن بود  از استخوان گاو نشانی  نیست (در گزارش باستان شناسی اشاره ای به آن نبوده است ) جایی که بقایای استخوان گوسفند سانان و گوزن و خوک با فراوانی یکسان در گوهر تپه در دوره مربوط به عصر آهن دیده می شود .
 این علائم  نشانگر آن است که به احتمال بسیار تا آن زمان، گاودر محل نگهداری نمی شده است و به گمان قوی شالیکاران مهاجر که پس از عصر آهن و در قرون اولیه قبل از میلاد ساکن این منطقه می شوند،خود آغازگران کشت برنج در شمال ایران و در عین حال نیز اولین پرورش دهندگان گاو اهلی در بخش جلگه ای مازندران بوده اند .
باید اضافه نمود که اطلاعات تاریخی ما  نقش مهم گوزن را برای ساکنین قدیم طبرستان و یا مازندران تایید می کند و شاید این حیوان ، طی دوره هایی طولانی از بعضی جهات مثل گوشت و چرم ، برای ساکنین اولیه منطقه ، پیش از آمدن شالی کاران مورد استفاده بوده است .ٌ قریب هزار سال پیش از این ، اسپهبدی مازندرانی در یک عروسی گوشت هزار گوزن را غذای مهمانان خود می کند و حال این که گوسفند و گاو ذبح شده  برای این جشن جمعاٌ سیصد راس گزارش می شود .شاید این توجه خاص به گوزن  در آن زمان، بازمانده رسمی دیرین در منطقه بوده است .
  آن ها رمه های گوزن را درون شکارگاه هایی محصور تحت کنترل خود نگه می داشتند .  نام هایeNaka  و sAraGga  هرکدام معرف نوعی گوزن در زبان سنسکریت است  احتمالاٌ مهاجرین نام های اِنَکا  و سارَگ را بر این اساس برای محلی که امروز شهر نکا  است ویا برای روستایی بزرگ نزدیک نکا یعنی سورگ که اکنون به عنوان شهر شناخته می شود ، برگزیده اند . هر دو محل در دشتی وسیع واقع  اند واین اسامی برایشان با توجه به نوع کاربردی که داشته اند می تواند دارای معنی و مفهومی مشخص باشد . دو محل مذکور نزدیک منطقه دشت ناز ساری  و در مجاورت دشتی پوشیده از درخت واقع  اند که  در دهه های اخیرمحل احیای حیوان رو به انقراض حیات وحش ایران ، یعنی گوزن زرد شده است .
اگر بپذیریم که شالی کاران مهاجر بوده اند این احتمال قوت می گیرد که این مردم به هنگام کوچ  به مازندران نوعی دام را با حیوانات اهلی دیگر با خود همراه آورده اند .

واضح است در کار کشت برنج به عنوان مثال گاو نر، از ضروری ترین امکانات محسوب می شده است.بعلاوه گاو ها  معمولاٌ برای کشیدن ارابه ها و حمل بار برای فواصل طولانی نیز به کارمی رفته اند .
 این می تواند دلیلی دیگر برای همراه شدن این دام با مردم مهاجر باشد. در زمان مهاجرت این مردم به مازندران ، گاو های بومی این منطقه اگروجود داشته اند ، بعید است که در کار شالی انتخاب مناسبی به حساب می آمدند، زیرا در آن زمان و  پیش از مهاجرت برنجکاران ، در این منطقه از برنج خبری نبود .بعلاوه، انتخاب گاوی مناسب برای شالی زار و یا مناسب زندگی شالی کاران می بایستی محصول یک انتخاب نهایی برای ده ها نسل مردمی باشد  که مردم مهاجراز میان آنان بر خاسته و  به این دیار نقل مکان می کردند.

   به دلیل مشابهت در اصطلاحات زبانی به ویژه در مورد کشت برنج و هم واقعیت های  تاریخی پذیرفته شده در مورد مسیر معرفی برنج به مغرب جهان در آن دوران و سر انجام  به دلیل واجد اهمیت بودن مشابهت سر زمین در انتخاب محل از سوی مهاجران ، می توان چنین نتیجه گرفت که  این مردم ، از مناطق جلگه یی شمال هند و از دامنه های جنوب هیمالیا و به احتمل زیاد از نزدیکی های رود گنگ به مازندران آمدند . نوع برنج های مرسوم و یا کشت محصولاتی نظیر لــلـه گولی (نیشکر )که این اصطلاح مازندرانی هم با اصطلاحات سنسکریت مطابقت پیدا می کند و یا نام واسامی  بومی بعضی درختان نظیر بی ولی(گل ابریشم) در مازندران  ، که امروز در منطقه شمال هند موسوم به   bavalاست و یا نـَم دار که نام درختی جنگلی به مازندرانی است در آن جا امروز به آن نِـم ((Nim گفته می شود و سنسکریت آن nimba است  . استفاده از گیاه مردابی" گاله "( به سنسکریت gali) که هنوز در آن مناطق بر اساس تصاویری که ارایه داده ایم ، مرسوم است و در مازندران هم کاربردی مشابه دارد  .علاوه بر آن  نژادهند و آریایی مردم هم می تواند این گمان ما راتقویت کند .    یکی از جالب ترین موارد ، یافتن  سر منشا گاو مازندرانی و یا همان گاو های جنگلی ایران در هند است . 

گاو های بومی در کشور هند
دامپروری در هند امروزه دستخوش تغییر است ولی پرورش گاو های بومی  در این کشور همچنان بسیار با اهمیت است .
کشور هند بزرگترین سهم از گاو های اهلی در جهان را  داراست . تعداد گاو های اهلی دراین کشور از دویست میلیون بیشتر است . گفته می شود تعداد گاو اهلی و گاو میش در دو کشور هند و پاکستان متجاوز از پانصد میلیون راس است. ( گاو میش  گاو اهلی محسوب نمی شود) 
 گاو های اهلی در هند اغلب برای شخم کردن و حمل بار بوده اند . شیر دهی گاو های ماده  در درجه دوم اهمیت بوده است . باید عنوان نمود که تنوع گاو در هند از تنوع گاو در ایران بسیار بیشتراست .
قریب به سی نژاد و یا تیره از گاو های اهلی و بومی هند از یکدیگر فابل تشخیص اند که نگارنده برای یافتن موردی مشابه با گاو های جنگلی به ویژگی های مهم  ظاهری درهر کدام از آن ها جداگانه توجه نموده است  . دسته مهمی از گاو های اهلی در هند با نام  زبوzebu است که هم در نوع نر و هم درنوع ماده آن ها کوهان بزرگی دیده می شود . غبغب بزرگ و گوش بزرگ و افتاده در این دسته از گاو های هند به چشم می خورد و این موارد از ویژگی های این دسته مهم از گاوهای هند محسوب می شود .

توضیح : یکی از این نوع گاو را آمریکاییان در قرون اخیر به ایالات متحده آورده  با گاو های بومی مناطق آمریکای شمالی آمیخته اند . حاصل این آمیختگی گاو  موسوم به برهمن است .  مقاومت این نوع گاو در مقابل بیماری ها و تحمل آن ها در برابرمزاحمت حشرات مورد توجه دامپروران مناطقی از ایالات متحده بوده است .
  گاو های اهلی و بومی هند و پاکستان که ده ها گونه اند ، قریب به اتفاق دارای ظاهری متفاوت  و قابل تشخیص با گاوهای جنگلی ایران اند  اگر چه آن ها نیز چون گاو بومی گیلان و مازندران به لحاظ علمی معمولاٌ به نژاد بس ایندیکوس   Bos indicus   متعلق اند ولی از نظر جثه و شکل شاخ و یا رنگ و یا شیر دهی و بسیاری از جزییات دیگر با گاوهای مازندرانی متفاوت اند . کسانی که گاو های جنگلی ایران را از نزدیک می شناسند تفاوت های آن هارا با گاو های بومی هند و پاکستان متوجه می شوند  .
استثنایی که وجود دارد  گاو پون ور Ponwar است .موردی نادر، در منطقه ای از شمال هند و در ایالت اتار پرادش ، که محلی در همسایگی و در جنوب کشور نپال و در دامنه جنوبی کوه های هیمالیا است . بخش های آغازین رود بزرگ گنگ ازحوالی همین منطقه عبور می کند .  منطقه دارای جنگل است   ، و جنگل چرا گاهی سنتی برای گاو پون ور بوده  و هست. کشت گاه های بزرگ  برنج در مناطق هم جوار بسیار است  . منطقه بخشی از ایالت اتار پرادش است  و اتار پرادش از برکت رود بزرگ گنگ  مرکز اصلی کشت برنج به خصوص از نوع معطر آن در هند و بطور کلی در جهان شده است . 


زیستگاه اصلی گاو پون ور ،Ponwar در هند
در نقشه موقعیت ایالت اتار پرادش در کشور هند مشخص شده است و  موقعیت منطقه یی با نام پیلی بیت  در اتارپرادش Pilibhitکه پرورش گاو پون ور هنوز در آنجا مرسوم  است و بسیار محدود به نظر می رسد(قریب سه هزار کیلو متر مربع) مشخص شده است .البته در سر زمین های شمالی تر نیز که متعلق به کشور نپال است پرورش این گاو و استفاده از آن تا حدودی رایج است . شکل ظاهر گاو پون ور Ponwar  به گاوهای جنگلی ایران بسیار نزدیک یا با آن نوعاً  قابل انطباق است . تصویر (5 ) گاو ماده پون ور و تصویر(6) گوساله و  تصویر(7) گاو نر اخته و  تصویر (8) گاونر اخته نشده  پون ور،Ponwar  نشان داده شده است  . آن ها که گاو های مازندرانی و گیلانی را دیده اند از شباهت زیاد آن ها با گاو پون ور تعجب می کنند . تصویر دیگری از یک گاو نر جوان ( پون ور ) به دست ما رسیده تصویر (13) که متعلق منطقه یی از شمال هند است و شباهت  خیره کننده ای با یک گاو نر مازندرانی دارد( تصویر 14). 
گاو پون ور، Ponwar
گاو پن ور بخصوص ماده آن دارای جثه ای کوچک  است و این خصلت آن را از اغلب گاو های هند متمایز می کند .این گاو به رنگ های متنوع اغلب سیاه و قهوه ای با لکه های درشت سفید در جاهای مختلف بدن دیده می شود . اندازه لکه ها از قاعده ای تبعیت نمی کند و در مورد رنگ این گاو گفته می شود که از گاوهای مناطق کوه پایه ای نپال هم به آنان به ارث رسیده است به عبارت دقیق تر به لحاظ ژنتیکی در بخشی عمده  با گاوهای اهلی موجود در ارتفاعات میانی هیمالیا، واقع در نپال  ،مرتبط می شوند.

گاو پون ور دارای صورتی کوچک ، باریک و با گوش های کوچک و چشم های درشت است . معمولاٌ لکه ای سفید در پیشانی این گاو دیده می شود . شاخ ها متوسط و یا کوچک  و  به طرف بالا است و به درون خمیده می شوند و نوک تیزند .  طول آن ها از 19 تا 35 سانتی متر است .گردن گاو کوتاه و قدرتمند است و غبغب نازک و متوسطی نیز در این گاو دیده می شود. کوهان در گاو نر به خوبی رشد می کند ولی در ماده اینگونه نیست و کوچک باقی می ماند  .                       

پستان و نوک پستان در گاو پون ور کوچک است .  دم حیوان بلند و در انتها سیاه و یا سفید است . این حیوان شاخ زن است(در مقایسه با گاو های به اصطلاح اصیل امروز در ایران ) و گاهی حمله می کند . شیر دهی این حیوان کم و امتیاز اول آن استفاده از قدرت کشش و تحمل زیاد آن برای کشیدن بار بوده است .
   در منابع ایرانی  نویسندگان گزارش به ارقام مربوط به گاو نر اشاره ای نمی کنند و به علاوه در مورد طول بدن گاو ها عموماً اندازه  سر تا دم ، Top line را آورده اند که میزان صحیح طول بدن ، Body length همان از شانه  تا دم است . لذا نگارنده در مورد گاو های نر مازندرانی به دو نمونه ای که  خود به آن دسترسی داشته اکتفا نموده است .

مقایسه دیگر ویژگیهای ماده گاو جنگلی با ماده گاو پون ور، Ponwar
    
نوع ویژگی                             گاو جنگلی            گاو پون ور
کل مقدار شیر دریک دوره          480 کیلو گرم       462.5کیلو گرم
سن اولین زایمان                       48 ماه                40تا 60ماه  
دوره شیرواری                        2/8ماه                8تا 10 ماه
شیر در روز*                         4-1کیلوگرم          5/2-5/0کیلوگرم    

* در مورد مقدار شیر در نوشته های محلی ضد و نقیض فراوان است  نگارنده خود به سه عدد گاو ماده در روستای سوقندیکلا ساری دسترسی داشته و دیده است که صاحب گاو (آقای  قاسم فلاحتی)  از سه گاو ماده  مازندرانی خالص خود روزانه قریب هشت کیلو گرم شیر دوشیده است که متوسطی قریب 6/2 کیلو گرم به ازای هرگاو بوده است .

 اتار پرادش به معنای ایالت شمالی است مهم ترین ایالت هند و پر جمعیت ترین آن است ) از سال    2000 و در تقسیم بندی های جدید  قسمت شمالی این ایالت یعنی اتارون چال از اتارپرادش جدا است . ( . به لحاظ جمعیت به تنهایی در رده پنج کشور پر جمعیت جهان است . بیش از 180 میلیون نفر جمعیت دارد . اکثریت مردم آن هندو  و بزرگترین آثار که مفاخر فرهنگی هند محسوب می شوند متعلق  این ایالت اند . اگرا  Agra که بزرگترین مرکز جذب توریست در هند قلمداد می شود و همچنین عمارت معروف تاج محل متعلق به  این ایالت است .

 کوه هیمالیا که در دامنه آن کشور نپال جای گرفته است،  در همسایگی و در شمال ایالت اتار پرادش است . رود بزرگ  و عظیم گنگ از شمال این ایالت آغاز و پس از طی کردن  مسیری طولانی وارد ایالت های شرقی هند می شود و در نهایت به  به خلیج بنگال می ریزد . ایالت اتار پرادش بزرگترین مرکز کشت برنج جهان نیز هست . گاوهای اهلی در اتار پرادش  بیش از 5/23 ملیون راس است  و  تنوع گاو بومی در این ایالت ، از تنوع گاو های بومی در ایران نیز بیشتر است . پون ور یکی از آن ها است  . پون ور بسیار شبیه  گاو های مازندرانی است . نتیجه آزمایشات ژنتیکی به عمل آمده از سوی پژوهشگران هند بر روی پون ور به زبان انگلیسی و در صفحه بعد آمده است  . امیدواریم که موسسات دامپزشکی کشورمان نیز تا کنون در مورد گاوهای بومی ایران ، دست به اقدامی مشابه زده باشند  . 
 
ناحیه پیلی بیت ،Pilibhit که شهرستانی با اهمیت است در شمال مرکزی  ایالت اتار پرادش ودر عرض جغرافیایی شمالی4,28و  ,8 28  و طول جغرافیایی 79و  و4, 80  و نزدیک به بخش های آغازین گنگ است . گاو پون ور Ponwar مختص این ناحیه از هند است . این نوع گاو امروز در بخش هایی ازسر زمین همسایه شمالی یعنی نپال نیز نگهداری می شود . جثه بالنسبه ریز و شیر دهی کم ، از اهمیت اقتصادی این گاو به شدت کاسته است .

.اهمیت پیشین این گاو در زمینه کشاورزی و حمل و نقل بوده است . در زمان حاضر استفاده از ماشین آلات ، اهمیت این دام را روز به روز کمتر کرده ، از این نظر، این دام  به سر نوشت گاو های جنگلی ایران یعنی گاوهای گیلان و مازندران و گرگان دچار شده است . از نظر کارشناسان از بین رفتن این حیوان و یا انقراض آن که از ذخایر ژنتیکی بسیار مهمی  بر خوردارند خسارتی جبران ناپذیر است . 

ناحیه پیلی بیت Pilibhit و نواحی اطراف آن دارای شباهت های فراوان با مازندران است  از جمله ارتفاع و میزان باران و وجود جنگل و رودخانه ، وجود نباتاتی مانند مرکبات(در نپال ودر همسایگی این ناحیه) و از همه مهم تر کشت با اهمیت برنج است . در کنار شواهدی دیگر نظیر آن چه در نوشته های پیشین به توسط نگارنده بیان گردید، گاو پون ور، رد پای مهمی از مهاجرت مردمی شالیکار از ایالت اتار پرادش هند  را ، به مازندران مطرح می کند .

 نکته ای را که باید اضافه نمود موقعیت خاص ناحیه پیلی بیت و منطقه اطراف آن نسبت به راه ارتباطی عهد باستان هند است که مرتبط به  راه تاریخی معروف به جاده ابریشم است . راه باستانی از شهرمتهره  Mathura محل تولد کریشنا که از خدایان مردم هندو است می گذشت  و همانطور که گفته شد به جاده ابریشم وصل می شد . ادامه طولانی جاده ابریشم نیز از درون ایران و از کنار دامغان و از جنوب مازندران می گذشت . 


·    در پیلی بیت 120  تا 150سانتی متر باران در سال و درجه حرارت متوسط 5 درجه در زمستان و بیشینه درجه حرارت نیز 45 درجه سانتی گراد در تابستان است. با توجه  به این ارقام  پیلی بیت به وضعیت حوزه تجن و اصولاٌبه  مازندران جلگه شباهت زیادی پیدا می کند . این ارقام در نپال و در قسمت جنوب که با پیلی بیت هم جوار است و در آنجا نیز پرورش گاو پون ور مرسوم است تغییر پیدا می کند  . شرایط آب و هوایی جنوب نپال به مازندران  نزدیک تر است و در آن جا در جه حرارت  بیشینه در تابستان 40 درجه سانتیگراداست .
·   
 نظریه کارشناسان ژنتیک هند در مورد گاو پون ور:
Ponwar cattle: Analysis of DNA with a battery of microsatellite                                               
markers revealed polymorphism at all microsatellite loci. Observed
and effective number of alleles varied from 3 to 10 and 1.8 to 6.2,
respectively. Mean number of observed and effective alleles was
5.9±1.7 and 3.4±1.2, respectively. Observed and expected
heterozygosity ranged from 0.194 to 0.8, and from 0.45 to 0.85
with the mean of 0.497±0.176 and 0.682±0.113, respectively. The results
 reflect substantial genetic variability in Ponwar cattle
               
در اکثریت قریب به اتفاق نقشه های ارائه شده از سوی مورخین نظیراین نقشه که مربوط به زمان مارکوپولو است، راه باستانی و با اهمیت در هند قدیم ازشهر متهراMathura  در شمال این کشور ،  یعنی از ایالت اتار پرادش (متهرا درست در مرکز تصویر و در کنار رود بزرگ گنگ است)عبور می کند .
 این راه پس از عبور از تاکسیلا که روزگاری ساتراپ نشین هخامنشیان بوده است به شهر باکتریا (بلخ) می رسید و در مسیر جاده به اصطلاح ابریشم قرار می گرفت . این راه  از آن جا به مَـرو و سپس به دامغان یا هکاتوم پیلوس  می رسید . هکاتوم پیلوس نام دامغان  در روزگار سلوکیان و اشکانیان ودر زمان معرفی کشت برنج به ایران بوده است. دامغان  در فاصله ای  بالنسبه نزدیک نسبت به رود تجن و نسبت به حوزه آبیاری این رود است و شهر ساری همیشه ، به قسمتی از همین حوزه تعلق داشته است .
بدین ترتیب می توان پذیرفت که مهاجرین برنجکار از این راه و همراه با بار و بنه  به کمک اسب و گاو و حیوانات اهلی دیگر مثل سگ و حتی بذر غلاتی مثل برنج و بذر درختانی مثل گل ابریشم و نم دار  ،  ابتدا با گذشتن از بخش هایی از ارتفاعات هیمالیا و با عبور از شمال پاکستان و افغانستان در مجموع  با طی نمودن قریب سه هزار کیلومتر راه به دامغان می رسیدند . آن ها پس از عبور از این شهر با عبور از ارتفاعات البرز به جلگه مازندران و به حوزه تجن ،وارد می شدند. این مهاجرت ممکن است به تدریج و با افراد معدود آغاز و به انجام رسیده است . آن ها با رسیدن به مقصد مطابق آیین خود به آباد کردن زمین  و کشت کردن آن با کمک ابزار آهنی وبا استفاده از گاو پون وَرمشغول می شدند .
منافع بیشتر تجاری که سلوکیان و اشکانیان در پی آن بوده اند به این تحول شتاب می بخشید  و کشاورزان مهاجر بر اساس معتقدات  دینی خود نیز معطل ماندن زمین هایی چون اراضی مازندران را ناشکری دانسته و همیشه از خشم ایندرا خدای آسمان و باران بیمناک  می شدند.                                                                              .                               
مهاجرت این مردم مسلماً در محدوده زمانی بالنسبه کوتاهی که روابط ایران و هند در اوج خود بود( سال های آغازین قرن سوم پیش از میلاد ) به آسانی صورت گرفت ولی با سپری شدن این دوران بی نظیر و شکل گیری کشور های جدید و حکومت های سر کش در حد فاصل ایران و هند مانند هند و یونانی ها و  سپس کوشانی ها تکرارروابطی از این  دست که گفتیم مسلماٌ بسیار دشوار گردید . نکته ای را که باید یاد آور شد این است که ثبت مهاجرت این دسته از مردم که  مسلماً کم تعداد بوده اند در تاریخ هند ، آن هم در زمانی که جمعیت هند در آن زمان قریب پنجاه میلیون و یک سوم جمعیت جهان آن روز برآورد می شود ،  بعید و دوراز انتظاراست .
در این سو برعکس ، به اعتقاد نگارنده آمدن این مردم به مازندران، تاثیر زیادی بر تاریخ منطقه و بلکه ایران گذاشته است  .مانند بیرون راندن مارد ها یعنی بومیان منطقه پس ازجنگ سه ساله با آن ها در قرن دوم پیش از میلاد، به توسط اشکانیان از مازندران که به گمان  ما به خاطر ایجاد امنیت برای برنجکاران بود،و بنیاد گرفتن تمدنی تازه یعنی تمدن برنج  به توسط شالی کاران مهاجر در مازندران


گاو اهلی یاک ،Yak
  گاو اهلی Yak یاک  متعلق به ارتفاعات میانی هیمالیا است  . این حیوان نقش حیاتی در زندگی مردم ساکن آن نواحی از جمله تبت ایفا می کند .  Yak اهلی با نوع وحشی  در خطر انقراض خود که  در سه تا شش هزار متری ارتفاعات هیمالیا هنوز دیده می شوند و دارای جثه ای به مراتب بزرگ تر ند آمیخته می شوند . این اتفاق که معمولاٌ باعث سر زنده نگه داشتن نسل و قوی تر شدن گاو اهلی است با رضایت خاطر صاحبان گاوهمراه است . یـاک ها به لحاظ دسته بندی علمی به دلیل ماغ کشیدن متفاوت که به صدای خوک  شبیه است اصطلاحاٌ   Bos Gruniens نامیده می شوند .
 گاو های کوه پایه در نپال معمولاٌآمیختگی نژادی با یَاک ،Yak اهلی که در رنگ های بسیار متنوع دیده می شوند، پیدا می کنند . گاو پون ور دارای هم خونی با گاو های کوه پایه ای است . قابلیت تغییرو گونه گونی ژن genetic variablity در گاوهای پون ور مطلبی ثابت شده است وشاید این مطلب به بقای نسل این حیوان در خارج از بوم اولیه آن نظیر شمال ایران، کمک فراوان نموده است .


منابع:
(1) morphometric characteristics and present status of Ponwar cattle breed in India - G.k Gaur, Avtar Singh, P.K. Singh & R.K. Pundir

(2) پایان نامه دکتر درویشی نژاد خنار – دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران 1356-1355

(3)  بر اساس  گزارش نهایی تحقیقاتی – بررسی وضنعیت توده گاو های بومی استان مازندران ، مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام مازندران( محمدعلی برزگر دامادی 1372-1371)

(4) ساری و آغاز تمدن برنج در گیلان و مازندران – درویش علی کولابیان ، نشر شلفین

(5) مازندرانی و سنسکریت کلاسیک ، روایت واژه ها ، درویش علی کولاییان ، نشر چشمه (زیر چاپ)

(6). محوطه باستان شناسی گوهر تپه مازندران ، علی ماهفروزی،فصلنامه علمی –پژوهشی اباختر،سال سوم شماره 11و12

مقالات مرتبط

/ جمع آوری اطلاعات و نگارش: درویش علی کولائیان /

۲ نظر:

میلاد گفت...

محک؟؟؟

سرور 8 تراوین ایران؟

ناشناس گفت...

آفرین و خسته نباشی به شما