بزرگترین شهر طبرستان شهر آمل و در زمان ما حاکم نشین آنجاست و در روزگاران گذشته حکام در سارویه(ساری) می نشستند.طبرستان سرزمینی پر آب و میوه است.
درختان بزرگ دارد و اغلب بیشه و جنگل است . بناهای آن از چوب و نی، و اقلیمی پر باران است و بسا اوقات یک سال تمام بی وقفه باران می آید و آفتاب ظاهر نمی شود.بامهای آن با قرمید(خشت پخته،آجر)مفروش است. آمل از قزوین بزرگتر و دارای بناها و عمارات درهم آمیخته از نواحی دیگر قدیم تر و بزرگ سال تر است.در همه نواحی طبرستان ابریشم به دست می آید که به همه جا می فرستند و در میان کشورهای اسلامی و کفر ناحیه ای در کثرت ابریشم به پایه طبرستان نمی رسد،و چوب خدنگ(1) و نیز مو رنگین که چوب آن سیاهی و سرخی دارد و شمشار (2) و شوحط(3) آنجا بی مانند است.مردم طبرستان پرمو و پیوسته ابرو ،و دارای سرعت تکلم و شتاب ناک و سبک اند.خوراک آنان نان ،برنج و ماهی و سیر است و همچنین است دیلم و گیلان.از طبرستان جامه های گوناگون ابریشمی و پشمین گران بها و گلیم سیاه شگفت انگیز به دست می آید و جامه های هیچ سرزمینی بدین خوبی و گرانی نیست و هرگاه از زر بافته باشند مانند جامه فارس یا کمی گران تر از آن است.در سراسر طبرستان رودی که قابل کشتی رانی باشد نیست،اما دریا بدانجا نزدیک است و کمتر از یک روز فاصله دارد.در طبرستان دستار(یا دستمال)پنبه ای می بافند وشرابی(4) و نیز دستک (نوعی ظرف)ساده ومذّّهب می سازند.طلای آنجا بی مانند است چنانکه در جامه های زر بفت طلای آن باقی می ماند و از این حیث مشهور است.پنبه آنجا شبیه پنبه صعده و صنعاء و اندکی زرد است،و نیز از طلای آنجا جواهر خوبی می سازند که مردم عراق خریدار آن اند.سراسر طبرستان پر آب و بیشه و درخت است جز بعضی جاهای بلند در کوهها که رطوبت کم دارند و گاهی خشک اند،اما اندرون طبرستان کم آب و کم حاصل است و آب آن اغلب از چاه و زهاب تأمین می شود.
درختان بزرگ دارد و اغلب بیشه و جنگل است . بناهای آن از چوب و نی، و اقلیمی پر باران است و بسا اوقات یک سال تمام بی وقفه باران می آید و آفتاب ظاهر نمی شود.بامهای آن با قرمید(خشت پخته،آجر)مفروش است. آمل از قزوین بزرگتر و دارای بناها و عمارات درهم آمیخته از نواحی دیگر قدیم تر و بزرگ سال تر است.در همه نواحی طبرستان ابریشم به دست می آید که به همه جا می فرستند و در میان کشورهای اسلامی و کفر ناحیه ای در کثرت ابریشم به پایه طبرستان نمی رسد،و چوب خدنگ(1) و نیز مو رنگین که چوب آن سیاهی و سرخی دارد و شمشار (2) و شوحط(3) آنجا بی مانند است.مردم طبرستان پرمو و پیوسته ابرو ،و دارای سرعت تکلم و شتاب ناک و سبک اند.خوراک آنان نان ،برنج و ماهی و سیر است و همچنین است دیلم و گیلان.از طبرستان جامه های گوناگون ابریشمی و پشمین گران بها و گلیم سیاه شگفت انگیز به دست می آید و جامه های هیچ سرزمینی بدین خوبی و گرانی نیست و هرگاه از زر بافته باشند مانند جامه فارس یا کمی گران تر از آن است.در سراسر طبرستان رودی که قابل کشتی رانی باشد نیست،اما دریا بدانجا نزدیک است و کمتر از یک روز فاصله دارد.در طبرستان دستار(یا دستمال)پنبه ای می بافند وشرابی(4) و نیز دستک (نوعی ظرف)ساده ومذّّهب می سازند.طلای آنجا بی مانند است چنانکه در جامه های زر بفت طلای آن باقی می ماند و از این حیث مشهور است.پنبه آنجا شبیه پنبه صعده و صنعاء و اندکی زرد است،و نیز از طلای آنجا جواهر خوبی می سازند که مردم عراق خریدار آن اند.سراسر طبرستان پر آب و بیشه و درخت است جز بعضی جاهای بلند در کوهها که رطوبت کم دارند و گاهی خشک اند،اما اندرون طبرستان کم آب و کم حاصل است و آب آن اغلب از چاه و زهاب تأمین می شود.
1-در متن خلنج است ودر منتهی الارب ذیل (خلج) چنین آمده:خلنج درختی است نیک سخت که از چوب آن تیر و نیزه سازند،معرب آن خدنگ و جمع آن خلانج.
2-همان شمشاد است،در لهجه طبری نیز شمشار (به راء) گویند(رک:فرهنگ فارسی دکتر معین)
3-نوعی از درختان کوهی است که از چوب آن کمان سازند یا نوعی از درخت نبع یا شوحط ،ونبع و شریان یکی است و بر حسب خوبی روییدنگاه نامهای مختلف دارند یعنی آنکه برسر کوه روید نبع است و آنکه در دامن کوه (شریان)و آنکه در جای نشیب شو حط.
4-جمع شربیه است و آن در تداول مردم (مغرب)چارقد ابریشمی است که موهای زن را می پوشاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر